کوفه یعنی میهمان داری خطا
کوفه یعنی کشتن مهمان روا
کوفه یعنی بی وفایی در وفا
کوفه یعنی پای بستن در جفا
گوفه یعنی میزبان بی نسب
کوفه یعنی قتل مهمان تشنه لب
کوفه یعنی هر امیدی نا امید
کوفه یعنی عهد بستن با یزید
دیدم آنجا راد مرد عاشقی
بر حسین نایب مناب لایقی
همچو مرغی بالهایش بسته بود
از ستمها قلب او بشکسته بود
زیر لب می گفت یار آشنا
نامه بنوشتم بیا اما نیا
قصد کوفی با تو غیر از جنگ نیست
کودکانش را به کف جز سنگ نیست
می رساند خصم جان را بر لبت
مینهد داغت به جان زینبت
کوفه خواهد بی سرو پیکر شوی
بی علمدار و علی اکبر شوی
کوفه دل را از تو دلبر می برد
از تن ششماهه است سر می برد
منبع:khalil1370.blogfa
|