نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





داستان کوتاه وآموزنده

روزی مردی برای خود خانه ای بزرگو زیبا خرید که حیاطی بزرگ با درختان میوه داشت. در همسایگی او خانه ای قدیمی بود که صاحبی حسود داشت که همیشه سعی می کرد اوقات او را تلخ کند و با گذاشتن زباله کنار خانه اشو ریختن آشغال آزارش می داد .یک روز صبح خوشحال از خواب برخاست و همین که به ایوان رفت دید یک سطل پر از زباله در ایوان است . سطل را تمیز کرد ، برقانداخت و آن را از میوههای تازه و رسیده حیاط خود پر کرد تا برای همسایه ببرد .وقتی همسایه صدای در زدن او را شنید خوشحال شد و پیش خود فکر کرد این بار دیگر برای دعوا آمده است . وقتی در را باز کرد مرد به او یک سطل پر از میوه های تازه و رسیده داد و گفت : " هر کس آن چیزی را با دیگری قسمت می کند که از آن بیشتر دارد .

[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 22:41 | |







غروب جمعه

غروب جمعه قشنگ است بگوکه می آیی/دلم برای توتنگ است بگوکه می آیی/اگرچه غرق گناهم ویاکه این نامم/همیشه باعث ننگست بگوکه می آیی/ببین که مردم دنیاهمیشه می جنگند/زمین اگرچه که جنگ است بگوکه می آیی/گمان کنم که بداندزمین ظهورت را/زمین همیشه کهمنگ است بگوکه می آیی/بگوبه من اینک که جمعه می آیم/وپای حادثه لنگاست بگوکه می آیی/خداکندکه عزیزم توجمعه برگردی/غروب جمعه قشنگ است بگوکه می آیی.برگرفته ازکتاب بابا آب داداثربهزادپودات.

[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 19:36 | |







غروب جمعه

غروب جمعه قشنگ است بگوکه می آیی/دلم برای توتنگ است بگوکه می آیی/اگرچه غرق گناهم ویاکه این نامم/همیشه باعث ننگست بگوکه می آیی/ببین که مردم دنیاهمیشه می جنگند/زمین اگرچه که جنگ است بگوکه می آیی/گمان کنم که بداندزمین ظهورت را/زمین همیشه کهمنگ است بگوکه می آیی/بگوبه من اینک که جمعه می آیم/وپای حادثه لنگاست بگوکه می آیی/خداکندکه عزیزم توجمعه برگردی/غروب جمعه قشنگ است بگوکه می آیی.برگرفته ازکتاب بابا آب داداثربهزادپودات.

[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 19:36 | |







حبس ابد

به میله ها زل زده بودودر فکرفرو رفته بود;یاد دورانی افتاده بودکه دربیرون از زندان وآزادبود،هرکاری می خواست می کرد:انواع تفریحات،ارتباط بادوستان،سینما رفتن وکو ه نوردی به همراه دوستان یادهمسرو فرزندان و... .یادآن روز تلخ افتاد،روزی که هوای دوران جوانی درسرش بودباد غرور دربینی;زور بازویی وهیکلی غلط انداز;همان روزی که باخودمی گفت:جوان بایدجوانی کندوعبادت ونماز مال دوران پیری است.بگذارپیرشوم من هم توبه می کنم.ودرست به همین دلیل بودکه آن اتفاق ناگوار رخ داد;بله دریک نزاع جاهلانه بود که ناگهان... . واکنون به جرم قتل عمد در زندان است ودوران حبس ابد خودرامی گذارند.البته اگر اولیای دم رضایت نداده بودند اوالان دوران حبس را در زیرخاک می گذراند.اکنون تنهاچیزی که برایش مانده بودیادآن خاطرات تلخ وشیرین زندگی ونیزحسرتی بسیارجانگاه بود.حسرت کوتاهی ها وجهالت ها،حسرت عمرازدست رفته وحسرت های غیرقابل جبران;وتنهاشعری که دائمادریادش بوداین مصرع بودکه:یک لحظه هوس رانی;یک عمرپشیمانی.یکی ازاسامی روزقیامت(یوم الحسره)است.روزی که همه،حسرت می خورند.نیکان وگنه کاران،نیکان به خاطرعدم استفاده یکامل وشایسته ازعمروعدم بهره برداری بیشترازفرصت ها وگنه کاران هم که معلوم است برای چه!دوستان عزیزتنهاکافی است اندکی دررفتارمانوعواقب آن تامل کنیم تابدین ترتیب شرح زندگی ماعبرتی برای دیگران نشود!.التماس دعا.

[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 21:9 | |







بالاخره مادرشیطان شناخته شد!


[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 14:45 | |







قصه می خواهم بگویم


[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 16:52 | |







دوستی


[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 19:7 | |







تست کوتاه اماخفن_روانشناسی


[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 16:25 | |







ولادت حضرت موسی کاظم مبارک باد


[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 14:32 | |







عشق به خداونداز زبان امام علی علیه السلام


[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 14:27 | |







صورت و سيرت مهدى (ع )

صورت و سيرت مهدى (ع ) 


چهره و شمايل حضرت مهدى (ع ) را راويان حديث شيعى و سنى چنين نوشته اند: (چهره اش گندمگون ، ابروانى هلالى و كشيده ، چشمانش سياه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندان هايش براق و گشاد، بينى اش ‍ كشيده و زيبا، پيشانى اش بلند و تابنده ، استخوان بندى اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهايش درشت ، گونه هايش كم گوشت و اندكى متمايل به زردى - كه از بيدارى شب عارض شده - بر گونه راستش خالى مشكين . عضلاتش پيچيده و محكم ، موى سرش بر لاله گوش ريخته ، اندامش ‍ متناسب و زيبا، هياءتش خوش منظر و رباينده ، رخساره اش در هاله اى از شرم بزرگوارانه و شكوهمند غرق ، قيافه اش از حشمت و شكوه رهبرى سرشار. نگاهش دگرگون كننده ، خروشش درياسان ، و فريادش همه گير).
حضرت مهدى صاحب علم و حكمت بسيار است و دارنده ذخاير پيامبران است . وى نهمين امام است از نسل امام حسين (ع ) اكنون از نظرها غايب است . ولىّ مطلق و خاتم اولياء و وصى اوصياء و قائد جهانى و انقلابى اكبر است . چون ظاهر شود، به كعبه تكيه كند، و پرچم پيامبر (ص ) را در دست گيرد و دين خدا را زنده و احكام خدا را در سراسر گيتى جارى كند. و جهان را پر از عدل و داد و مهربانى كند.
حضرت مهدى (ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلى است و همه هستى او را فرا گرفته است . مهدى (ع ) عادل است و خجسته و پاكيزه . ذره اى از حق را فرو نگذارد. خداوند دين اسلام را به دست او عزيز گرداند. در حكومت او، به احدى ناراحتى نرسد مگر آنجا كه حدّ خدايى جارى گردد.
(

مهدى (ع ) حق هر حقدارى را بگيرد و به او دهد. حتى اگر حق كسى زير دندان ديگرى باشد، از زير دندان انسان بسيار متجاوز و غاصب بيرون كشد و به صاحب حق باز گرداند. به هنگام حكومت مهدى (ع ) حكومت جباران و مستكبران ، و نفوذ سياسى منافقان و خائنان ، نابود گردد. شهر مكه - قبله مسلمين - مركز حكومت انقلابى مهدى شود. نخستين افراد قيام او، در آن شهر گرد آيند و در آنجا به او بپيوندند... برخى به او بگويند، با ديگران جنگ كند، و هيچ صاحب قدرتى و صاحب مرامى ، باقى نماند و ديگر هيچ سياستى و حكومتى ، جز حكومت حقه و سياست عادله قرآنى ، در جهان جريان نيابد. آرى ، چون مهدى (ع ) قيام كند زمينى نماند، مگر آنكه در آنجا گلبانگ محمدى : (( اشهد ان لا اله الا اللّه ، و اشهد ان محمّدا رسول اللّه ، )) بلند گردد.
در زمان حكومت مهدى (ع ) به همه مردم ، حكمت و علم بياموزند، تا آنجا كه زنان در خانه ها با كتاب خدا و سنت پيامبر (ص ) قضاوت كنند. در آن روزگار، قدرت عقلى توده ها تمركز يابد. مهدى (ع ) با تاءييد الهى ، خردهاى مردمان را به كمال رساند و فرزانگى در همگان پديد آورد...
مهدى (ع ) فريادرسى است كه خداوند او را بفرستد تا به فرياد مردم عالم برسد. در روزگار او همگان به رفاه و آسايش و وفور نعمتى بى مانند دست يابند. حتى چهارپايان فراوان گردند و با ديگر جانوران ، خوش و آسوده باشند. زمين گياهان بسيار روياند آب نهرها فراوان شود، گنجها و دفينه هاى زمين و ديگر معادن استخراج گردد. در زمان مهدى (ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بيفسرد، رسم ستم و شبيخون و غارتگرى برافتد و جنگها از ميان برود.
در جهان جاى ويرانى نماند، مگر آنكه مهدى (ع ) آنجا را آباد سازد.
در قضاوتها و احكام مهدى (ع ) و در حكومت وى ، سر سوزنى ظلم و بيداد بر كسى نرود و رنجى بر دلى ننشيند.
(


مهدى ، عدالت را، همچنان كه سرما و گرما وارد خانه ها شود، وارد خانه هاى مردمان كند و دادگرى او همه جا را بگيرد.


[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 18:10 | |







سقای کربلا - ساقی العطاشا

سقای کربلا - ساقی العطاشا

 
یا ساقی العطاشا - چرا به حضرت ابوالفضل سقا می گویند؟ آیا حضرت فقط سقای دشت کربلا در ۱۴۰۰ سال پیش بودند؟ یا نه؟
سابقه سقایی حضرت سقا به قبل از کربلا میرسد و این لقب از قبل از کربلا به حضرت داده شده بود . در روزهايى كه اهل كوفه آب را بر روى اهل بيت امام حسين عليه السلام بستند، قمر بنى هاشم عليه السلام براى آنها آب آورد.
لقب مزبور در كتاب انساب و مقاتل بسيار ديده شده است . بنگر به : عمدة المطالب و مزار سرائر ابن ادريس و تاريخ خميس و نور الاءبصار شبلنجى و كبريت احمر.
در كتب تاريخ ، 17 منصب براى حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام نوشته اند كه مهمتر از همه منصب سقايی است ، زيرا در طريق انجام اين وظيفه ، حداكثر خدمت و بروز حسن نيت را به امام عصر خويش نشان داده است . آن حضرت ، از دوم محرم تا شب عاشورا چهار بار آب به خيام حرم برد. هر كسى حاجتى داشت يا آب مى خواست ، به قمر بنى هاشم عليه السلام مراجعه مى كرد و او را باب الحسين مى گفتند. تا عباس بن على عليه السلام زنده بود. لشگر بنى اميه جرات تعرض به خيام حرم را نداشتند. و لذا امام حسين عليه السلام بالاى سر او فرمودند : الان انكسر ظهرى و قلت حيلتى و افزود : چشمهايى كه ديشب از بيم تو به خواب نمى رفتند امشب به خواب مى روند و چشمهايى كه ديشب از بيم تو به خواب نمى رفتند امشب به خواب مى روند و چشمهايى كه به اتكاى وجود تو خوش مى خفتند امشب مضطرب و بى خواب خواهند شد. اگر كسى بخواهد به سيدنا و سيد الكونين حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام توسل و تقرب جويد بابش مولانا باب الحوائج آقا ابوالفضل العباس عليه السلام است .
در تاءييد اين مطلب مرحوم علامه طباطبايى صاحب تفسيرالميزان فرموده اند كه مرحوم سيدالسالكين و برهان العارفين آقاى آقا سيدعلى قاضى قدس السره الشريف فرموده است : در حين كشف بر من روشن و آشكار شد كه مظهر رحمت كليه الهيه در عالم هستى وجود مقدس حضرت سيدالشهدا ابى عبدالله الحسين عليه السلام است ، و باب آن حضرت و پيشكارش سقاى كربلا سر حلثه ارباب وفا و حضرت باب الحوائج الى الله ابوالفضل العباس صلوات الله و سلامه عليه است .
 

 

اما از همه مهمتر اینکه حضرت فقط سقای آن دوران تشنگان نیست بلکه دست عنایت حضرت برای سقایی تشنگان معارف الهی الان خیلی بازتر است.
 
منبع:حب.بلگفا

[+] نوشته شده توسط asheghe baran در 20:48 | |